قدیما توی فریازان سیب زمینی کلوخی می پختن و پوستشم میخوردن خیلی هم خوشمزه بود.
روزهای برداشت محصول سیب زمینی یا هر جایی مثل زمین های شخم زده یه چیزی شبیه هرم یا کوره درست میکردن با تیکه های خاک یعنی کلوخ !
روزهای برداشت محصول سیب زمینی یا هر جایی مثل زمین های شخم زده یه چیزی شبیه هرم یا کوره درست میکردن با تیکه های خاک یعنی کلوخ !
وسطشم خالی بود. فقط قبل از اون توش چوب می ذاشتن وقتی هرم تموم میشد توش آتیش روشن میکردن. قبل از اینکه اخرین کلوخی رو بذارن سیب زمینیها رو مینداختن توش تا با اون اتیش پخته بشه. بعد از 20 دقیقه اون هرم یا کوره رو ( منظورم کلوخ هاست ) خراب میکردن رو سیب زمینیا .و میذاشتن سیب زمینی بین اون خاکهای داغ پخته بشه .
بعد از تقریبا 1 ساعت سیب زمینیا آماده بود . اونا رویکی یکی از زیر خاک برمیداشتن و تمیز میکردن .بعضی وقتا یادمه بزرگتررا با پوست میخوردن خیلیم خوشمزه بود
اون روز ( عصر تابستان 90) ما 5کیو سیب زمینی نیوش کردیم که واقعا" جاتون خیلی خالی بود . خیلی چسبید.
اون روز ( عصر تابستان 90) ما 5کیو سیب زمینی نیوش کردیم که واقعا" جاتون خیلی خالی بود . خیلی چسبید.
شما هم امتحان کنین به امتحانش می ارزه.
نشسته سمت راست : برادرم حاج علی اکبر عبدالمحمدی ( آزاده جنگ ) نشسته ازسمت چپ : محمد کریم جلیلوند ( دامادمون )
پشت سرشون هم من و ابوالفضل پسرم
تاریخ : یکشنبه 90/5/23 | 2:9 عصر | نویسنده : نویسنده : عباس عبدالمحمدی | نظرات ()